دست نوشته های یک ...!



من بریدم از همه رسیده ام به تو به تو پناهِ عاشقانه ام
من شکسته قایقم تو ساحل منی بی تو من پر از بهانه ام

من رسیده ام به تو رها نکن مرا که تو امید آخر منی
شک ندارد عشق تو همیشه عاشقم ببین تمام باور منی

ببین لحظه ای حال مرا ببین برگی ام افتاده بر زمین
من تورا میخواهمت همین

ببین لحظه ای حال مرا ببین برگی ام افتاده بر زمین
من تورا میخواهمت همین

مرا جواب میکند سکوت چشم های تو
و باز تنگیِ نفس و باز هم هوای تو

بریده ام دل از همه ببین به تو رسیده ام
به کوچه های خلوتِ همیشه مبتلای تو

ببین لحظه ای حال مرا ببین برگی ام افتاده بر زمین
من تورا میخواهمت همین

ببین لحظه ای حال مرا ببین برگی ام افتاده بر زمین
من تورا میخواهمت همین



من از زندگی بی تو میترسم عشقم کجایی
نگو قسمت اینه که از من جدایی

قسم خورده ام پای عشقت بمانم پریزاد قلبم
سرت با همه با یه دنیا بجنگم

بی تو هر شب من خواب ندارم
بزار پای دیوانگیم عزیزم کجایی

آشوب قلبم آرامش من
توو موج موهای تو من گرفتارم عشقم کجایی

بی تو هر شب من خواب ندارم
بزار پای دیوانگیم عزیزم کجایی

آشوب قلبم آرامش من
توو موج موهای تو من گرفتم عشقم کجایی

ببین آتش گرفتم زیر این باران و تو نیستی
چه بی رحمانه رفتی و تمامم را شکستی

من از بیگانگان هرگز ننالیدم عزیزم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد عزیزم

بی تو هر شب من خواب ندارم
بزار پای دیوانگیم عزیزم کجایی

آشوب قلبم آرامش من
توو موج موهای تو من گرفتارم عشقم کجایی

بی تو هر شب من خواب ندارم
بزار پای دیوانگیم عزیزم کجایی

آشوب قلبم آرامش من
توو موج موهای تو من گرفتم عشقم کجایی



تنها میمانم ، میدانم می آیی

با تو آرامم ، بی ترس از تنهایی

تنها میمانم ، عاشق تر زخمی تر

آرام چون آتش در زیرِ خاکستر

برگرد و بیا ، دلتنگِ دیدارم

بغضِ شب تارم

من هر چه دارم از تو دارم

برگرد و بیا ، آشفته مگذارم

دوری و بی تو بی قرارم

تویی تویی دنیایِ من

آرامش شب هایِ من

دلم شکست خدایِ من

تو باورم کن ، باورم کن

آشفته ام ، آشفته ام

زخم از برادر دیده ام

آشفته ام ، آشفته چون

از ناکسان رنجیده ام

از ناکسان رنجیده ام

برگرد و بیا ، دلتنگِ دیدارم

بغضِ شب تارم

من هر چه دارم از تو دارم

برگرد و بیا ، آشفته مگذارم

دوری و بی تو بی قرارم

تویی تویی دنیایِ من

آرامش شب هایِ من

دلم شکست خدایِ من

تو باورم کن ، باورم کن



ملکا ذکر تو گویم
که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره
که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری
احد بی زن و جفتی ملک کامروایی
بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی


بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی
نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی


لفظی فصیح شیرین قدی بلند چابک , رویی لطیف زیبا چشمی خوش کشیده


یاقوته جان فزایش از آب لطف زاده شمشاده خوش خرامش در ناز پروریده


تا کی کشم عتیبت از چشم دل فریبت روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده


آن لعل دلکشش بین وان خنده دل آشوب وان رفتن خوشش بین وان گامه آرمیده


آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد یاران چه چاره سازم با این دله رمیده


زنهار تا توانی اهله نظر میازار دنیا وفا ندارد ای نورِ هر دو دیده

 

هر زاهدی که دیده یاقوت جان فزایش سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده


تا کی کبوتر دل باشد چو مرغ بسمل از زخمه ناوک تو در خاکو خون تپیده


تا کی کشم عتیبت از چشم دل فریبت روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده


آن لعل دلکشش بین وان خنده دل آشوب وان رفتن خوشش بین وان گامه آرمیده


ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده خوشتر ز چشم مستت چشمِ جهان ندیده


همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت گیتی نشان نداده ایزد نیافریده


همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت گیتی نشان نداده ایزد نیافریده


همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت گیتی نشان نداده ایزد نیافریده


همچون تو نازنینی گیتی نشان نداده


تو عاشق نبودی

که درده دلِ عاشقارو بفهمی

تو بارون نموندی که دلگیری این هوارو بفهمی

تو گریه نکردی برای کسی تا بدونی چی میگن

دلت تنگ نبوده میخندی تا از حسِ دلتنگی میگم

تو تنها نموندی که حال

دل بی قرارو بفهمی

عزیزت نرفته که تشویش سوتِ قطارو بفهمی

تو از دست ندادی

بفهمی چیه ترس از دست دادن

جای من نبودی بدونی چیه

فرفِ بین تو و من

تو هیچ وقت نرفتی

لبِ جاده تا انتظارو بفهمی

پریشون نبودی که نگذشتن

لحظه هارو بفهمی

تو اونی که رفته چی میدونی

از غصه ی جای خالی

من اونم که مونده چی میدونم

از قصه ی بیخیالی

تو عاشق نبودی

که درده دلِ عاشقارو بفهمی

تو بارون نموندی که دلگیری این هوارو بفهمی

تو گریه نکردی برای کسی تا بدونی چی میگن

دلت تنگ نبوده میخندی تا از حسِ دلتنگی میگم

تو تنها نموندی که حال

دل بی قرارو بفهمی

عزیزت نرفته که تشویش سوتِ قطارو بفهمی

تو از دست ندادی

بفهمی چیه ترس از دست دادن

جای من نبودی بدونی چیه

فرق بین تو و من


یه طرف منو این تنهایی یه طرف تو و اون زیبایی داری ساده شکستم میدی


تویی که منو بد فهمیدی منو جوری که هستم کاش میدیدی


شکل گریه شده لبخندم واسه چی به تو و این عشق پابندم


حالا که خودتم دلتنگی بگو داری با کی میجنگی منو دیدی و راه کج کردی


شایدم با خودت لج کردی که دیگه نمیخوای به من برگردی


مغرورِ جذاب زیبایِ بی تاب دیوونه بازی در نیار طاقت ندارم


بازم نگاهم کن فکری برام کن من به ندیدنه چشات عادت ندارم


مغرورِ جذاب زیبایِ بی تاب دیوونه بازی در نیار طاقت ندارم


بازم نگاهم کن فکری برام کن من به ندیدنه چشات عادت ندارم


یه طرف منو این حاله بد یه طرف تو و ترسی ممتد هر دو با خودمون بد کردیم


هردومون خیلی تغییر کردیم جوونیم با حسرت پیر کردیم


چه حقیقتی تو این دردِ که علاقمو بیشتر کرده من که از خودمم دل کندم


شکل گریه شده لبخندم واسه چی به تو و این عشق پابندم


مغرورِ جذاب زیبایِ بی تاب دیوونه بازی در نیار طاقت ندارم


بازم نگاهم کن فکری برام کن من به ندیدنه چشات عادت ندارم


مغرورِ جذاب زیبایِ بی تاب دیوونه بازی در نیار طاقت ندارم


بازم نگاهم کن فکری برام کن من به ندیدنه چشات عادت ندارم


پس از من یاد یک انسان همیشه با تو خواهد بود غمِ یک روح سرگردان همیشه با تو خواهد بود


اتاقه پاکِ قلبت ماله من شاید نبود اما پس از من یاد یک مهمان همیشه با تو خواهد بود


گُلِ سرخِ عزیزِ من به هر گلخانه ای باشی بدان رویایِ یک گلدان همیشه با تو خواهد بود


تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما تبِ یک عشقه بی پایان همیشه با تو خواهد بود


گُلِ سرخِ عزیزِ من به هر گلخانه ای باشی بدان رویایِ یک گلدان همیشه با تو خواهد بود


تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما تبِ یک عشقه بی پایان همیشه با تو خواهد بود


 

تو در آغوشه من خورشید بودی ای شبِ دریا نگاهِ مَرد کوهستان همیشه با تو خواهد بود


به دستت میسپارم چشمهای اشکبارم را گل زیبایِ من باران همیشه با تو خواهد بود


گُلِ سرخِ عزیزِ من به هر گلخانه ای باشی بدان رویایِ یک گلدان همیشه با تو خواهد بود


تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما تبِ یک عشقه بی پایان همیشه با تو خواهد بود


گُلِ سرخِ عزیزِ من به هر گلخانه ای باشی بدان رویایِ یک گلدان همیشه با تو خواهد بود


تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما تبِ یک عشقه بی پایان همیشه با تو خواهد بود


آه ای قشون وحشت آه ای سیاه پوشان

اندیشه کشتنی نیست با حکم قتل و زندان

اگرچه این همه تن، در دخمه ها گرفتار

اگرچه شعر ممنوع، اگرچه عشق بر دار

تو خوش بدان به زودی ، این نسل های عاشق

با فکرهای تازه ، چون لشکر شقایق

از شانه های تاریخ، این یأس را بریزند

با دستهای آزاد ، با کهنگی ستیزند

 

این ریشه های پُرجان، در عمق تشنه ی خاک

این خانه را بسازم اندیشمند و دلپاک

این دستهای خونین، این سایه های تهدید

دیگر حراس ما نیست در فتح صبح امید

نگاه ما به فرداست، شما گذشته هایید

با ما سرود میلاد، با مرگ همصدایید



آه ای قشون ظلمت ، ای قوم مانده تنها

اندیشه کشتنی نیست این است باور ما


دل پر از وسوسه و آشوب است بین تاریکی و نور
رقص سنگ است در این جام بلور دل شیدا و صبور
می برد گاه به آرامش دیدار مرا
میکشد گاه به تاریکی بسیار مرا
به کدام مذهب هست این
به کدام ملت هست این که کشند عاشقی را
که تو عاشقم چرایی
به کدام ملت هست این که کشند عاشقی را
که تو عاشقم چرایی

شب بی حاصل من سر نرسید
سوخت این شمع و به آخر نرسید
من کجا گرمی بخشنده ی آغوش کجا
من کجا چشم خطابین و خطاپوش کجا
به کدام مذهب هست این
به کدام ملت هست این که کشند عاشقی را
که تو عاشقم چرایی
به کدام ملت هست این که کشند عاشقی را
که تو عاشقم چرایی


امون از چشمهای تو از این زیبای خواب آلود ندیدن کی تو رو میخواست ندیدن عاشقت کی بود

تحمل یعنی اینکه تو بفهمی معنی درد رو نمیدونی چه چیزایی بهم میریزه یک مرد رو


تویه موهات غرقم کن تو این امواجه طوفانی من از تو عشق میخوام و نوازشهای طولانی طولانی


دوباره شونه های تو دوباره های های من چه جای خوبی آغوش برای دردهای من


دوباره شونه های تو دوباره های های من چه جای خوبی آغوش برای دردهای من


تو رو جای همه میخوام تو رو جای همه دارم


شاید واسه همین که من از تو واهمه دارم , من از تو واهمه دارم , من از تو واهمه دارم


تو از یک پنجره میری تمام منظره میره


ما از هم خاطره داریم مگه این خاطره میره , مگه این خاطره میره , مگه این خاطره میره


تحمل یعنی اینکه تو بفهمی معنی درد رو نمیدونی چه چیزایی بهم میریزه یک مرد رو


توی موهات غرقم کن تو این امواج طوفانی من از تو عشق میخوام و نوازشهای طولانی طولانی


دوباره شونه های تو دوباره های های من چه جای خوبی آغوش برای دردهای من


دوباره شونه های تو دوباره های های من چه جای خوبی آغوش برای دردهای من



خدا صبرت بده ای دل جدایی سخته میدونم
یه چند روزی تحمل کن منم مثل تو داغونم
عزیز من سفر کرده همین روزاست که برگرده
منو تو هر دو غمگینیم دلامون هر دو پر درده
خدا صبرت بده ای دل جدایی سخته میدونم
یه چند روزی تحمل کن منم مثل تو داغونم

 

منو این دل فدای ناله هاتم
نترس از غم همیشه من باهاتم
میاد روزی که برمیگرده پیشم
میدونه دور از اون دیوونه میشم
میاد روزی که برمیگرده پیشم
میدونه دور از اون دیوونه میشم
خدا صبرت بده ای دل جدایی سخته میدونم
یه چند روزی تحمل کن منم مثل تو داغونم
عزیز من سفر کرده همین روزاست که برگرده
منو تو هر دو غمگینیم دلامون هر دو پر درده

لبم میخنده اما دل غمینه
برام غصه همیشه در کمینه
آخه تا کی زنم سیلی به صورت
کسی رخساره زردم رو نبینه
خدا صبرت بده ای دل جدایی سخته میدونم
یه چند روزی تحمل کن منم مثل تو داغونم
عزیز من سفر کرده همین روزاست که برگرده
منو تو هر دو غمگینیم دلامون هر دو پر درده


سخت برام نبودنت


تو عشق مهربونمی رویای عاشقونمی


خیلی کمه حتی اگه بگم همه وجودمی


تازگی هر نفسی نمیشه مثل تو کسی


مگه میشه گذشتن از تویی ک عشق خالصی


سخت برام نبودنت

کی میشه وقت دیدنت


دلم میخواد فقط تورو

توو بغلم بگیرمت


سخت برام نبودنت

کی میشه وقت دیدنت


از این همه فاصله ها

من تورو پس میگیرمت



تو تنها اسم رو لبام تویی همون ک من میخوام


معجزه ای با بودنت پر میکشن خستگیام


خواستن تو نداشتنه ببین چه کار کرده باهام


سخت برام نبودنت

کی میشه وقت دیدنت


دلم میخواد فقط تورو

توو بغلم بگیرمت



سخت برام نبودنت

کی میشه وقت دیدنت


از این همه فاصله ها

من تورو پس میگیرمت


غم گرفته دوباره صدامو
نم زده باز هوای چشامو
نیستی و تکیه دادم به دیوار دوباره
بعد تو پا میزارم توو رویا
با خیال تو هر شب همینجا
اشک چشمام تمومی نداره، نداره.
صدای خش خش برگ و پاییز و بارون
باز خیال تو با قلب داغون
نیستی و خیره میشم به عکس دوتامون
کاش میشد دستاتو قرض میکردم
باز کنارم تورو فرض میکردم
تا خود صبح قدم میزدیم توو خیابون
لعنت به حسی که نزاشته هیچ کسی به جات بیاد
یکی که تا همیشه پشتته توو سختی ها
همون که پا گذاشتی رو دلش که از غمت پره
لعنت به کل خاطراتمون که با تو داشتم و
به من که زندگیمو پای تو گذاشتم و
همون که روز و شب به اسم تو قسم میخوره



حق من نیست چشاتو نبینم
باز نتونم کنارت بشینم
از تو تنها همین غصه هات مونده پیشم
خاطراتت یه کوهه رو دوشم
با میپیچه صدات توی گوشم
دارم اینجا بدون تو دیوونه میشم
باز بیا و همه باورم شو
باز رفیق چشای ترم شو
باز بیا عاشقم شو دوباره، دوباره.
بی تو میمیره اینجا بزودی
اونی که کل دنیاش تو بودی
خیلی خستس به این دوری عادت نداره
لعنت به حسی که نزاشته هیچ کسی به جات بیاد
یکی که تا همیشه پشتته توو سختی ها
همون که پا گذاشتی رو دلش که از غمت پره
لعنت به کل خاطراتمون که با تو داشتم و
به من که زندگیمو پای تو گذاشتم و
همون که روز و شب به اسم تو قسم میخوره

چشم من پی تو گشته حیران از همه به غیر تو گریزان
چشم تو شبِ ستاره باران آسمان شده خلاصه در آن

من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم
میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم

غم تو را همان شب که دل سپردم به جان خریدم
قسم به جان تو من به جان رسیدم تو را که دیدم

فرهادم که بردم از دل غم را شیرینی ولی نمیزنی دلم را
آرامش کنار تو معنا شد دنیایم کنار تو زیبا شد

من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم
میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم

غم تو را همان شب که دل سپردم به جان خریدم
قسم به جان تو من به جان رسیدم تو را که دیدم



آخرین جستجو ها